loading...
من و تنهاییام .... دوتایی با هم ....
خسته نباشی دانشجو

 اگه  تو به جای  نویسنده ی وبلاگ بودی  ایدت چیا بود؟؟  چه چیزی کم می کردی از وبلاگ ؟؟ چه چیزی رو به وبلاگ اضافه می کردی ؟؟ یه ذره کارشناسی کن دیگه !!!!!!!!  --- نا کام موندی ؟؟

 از 10 تا  100 چند میدی به این وبلاگ   ؟؟  گفتم این اولین وبلاگم نیست و آخریش هم نخواهد بودبه وبلاگ های  قبلی م هم سری بزن  و منتظر وبلاگ های بعدی هم باش   اینو از من بشنو  من این وبلاگ رو  تو دو روز آماده کردم   بله دو روز    و   اگه حوصله داشته باشم  آپش می کنم  حالا  با چرت و پرت گویی وقتت رو نمی گیرم برو مشغول خوندن باش  ببینم تا کجا میرسی  ببینم میتونی این همه  مطلبی رو که  فقط به خاطر  تو گذاشتم    عوضشو در بیای و بخونی  ؟؟؟ یا  نه ؟؟  فکر نکنم  تو تنبل تر از اونی هستی که من فکرشو می کردم  برو بربو خوش باش  سفر خوش  تو   ایستگاه های بعدی می بینمت 

سعید بازدید : 8 نظرات (1)

خدافظ اشک های روی  گونه 

خدافظ  تنهایی های  پی در پی  بی بهونه

خدافظ آه ها و ناله های شبونه

  باید به  عرض  دوستام   و پرو پا قرص  های  وبلاگم  برسونم که

  خدا  به داد ناله  هام رسید

 از این پس   این وبلاگ آپ نمیشود

 در عوض   این وبلاگ

werty2.rzb.ir

 آپ خواهد  شد 

1393/4/12 پنج شنبه

 

سعید بازدید : 5 نظرات (0)
پسر: ﺍﻟﻮ ﮔﻼﺑﯽ؟

ﺩﺧﺘﺮ : ﺳﻼﻡ ﮐﺜﺎﻓﺖ ﺑﻌﺪ ﻫﺮﺩﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ : ( (

ﭘﺴﺮ : ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺞ ﻭ ﮐﻮﻟﻪ ﯼ ﻣﻦ

 ﺩﺧﺘﺮ : ﺑﻪ ﺗﻮﭼﻪ ﻋﺸﻘﻢ ﺧﻮﺑﻢ ﺗﻮ ﺧﻮﺑﯽ ...

ﭘﺴﺮ : ﺧــــــــﺮ ﻧﻔﻬﻢ ﺣﺎﻟﺘﻮ ﻣﯿﭙﺮﺳﻢ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ؟

 ﺷﯿﻄﻮﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺰﻡ ﺷﻞ ﻭ ﭘﻠﺶ ﮐﻨﻢ ﻫﺎ

ﺩﺧﺘﺮ : ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺑﻢ ﺍﻻﻍ ﺗﻮ ﺧﻮﺑﯽ : ( (

ﭘﺴﺮ : ﻓﺪﺍﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﺕ ﺷﻢ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺷﺘﺮ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ ﻧﻔﺴﻢ

ﺩﺧﺘﺮ : ﻣـــــــــﺮﮒ ﺷﺘﺮ ﺧﻮﺩﺗﯽ ﺭﻭﺍﻧﯽ

ﭘﺴﺮ : ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ

 ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﻨﻢ

 ﭘﺴﺮ : ﺧﻮﺏ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺴﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ ﭘﺮ ﺭﻭ ﺷﺪﯼ

ﺩﺧﺘﺮ : ﮐﻮﻓﺘﺖ ﺷﻪ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ

ﭘﺴﺮ : ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺍﻻﻍ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ

ﺩﺧﺘﺮ : ﭼﺸﻢ ﺍﻗﺎﯼ ﺑﯽ ﺍﺩﺏ

 ﭘﺴﺮ : ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ

ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﻨﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺁﻗﺎﻫﻪ

 ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺣﺘﯽ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﺳﺸﻮﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﻟﺐ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻧﻪ .

 ﻫﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ : )
سعید بازدید : 7 نظرات (0)

خوبه بعضی از پسرا بدونن که چرا دخترا بهشون میگن داداش:

میگن داداش:یعنی زیاد بهم نزدیک نشو

میگن داداش: که وقتی مزاحم پیدا کردن بتونن با کمک داداشی ردش کنن

 میگن داداش: که وقتی ناراحتن با یکی حرف بزنن

میگن داداش: که وقتی می خوان لج یکی رو در بیارن از داداش کمک بگیرن

 میگن داداش: که گاهی چیزایی رو که نمی دونن ازشون یاد بگیرن

میگن داداش: یعنی من نمی خوام دوست پسر داشته باشم بی خیال من شو

 میگن داداش: که هم باهات حرف بزنن هم ازهرپیشنهاد ناراحت کننده ای درامان باشن

میگن داداش چون محبت داداش ازدوس پسربیشتره..

ب افتخار همه داداشیا

::
آرام بــــــاش رفیق ! هیچ گرسنـــــــه ای باقـــی نمیـــمانــد.. .

شکــــ ندارم همین روزهــــا همه سیر می شوند از "زنــــدگــی"

سعید بازدید : 5 نظرات (0)
هی دختر!

بیا می خواهم رازی را بگویم!

هیس س س س س س!

نباید پسر ها بفهمند

پسرها عروسک ندارند!

درد دل کردن و حرف زدن را یاد ندارند!

نگاه کن!

فقط بلدند اسباب بازی هایشان را پرت کنند!

پسرها اشک هم ندارند!

می ترسند مردیشان زیر سوال برود!!!

می شنوی؟

ته صدایش، گریه ای بی صداست

با یک آغوش ساده، قلب هر مردی را می شود بدست آورد!

نگاهش کن!!!

وقتی خسته است

وقتی مریض است

ولی دلسوزی برایش نیست!!!.

پدرت وقتی مادرت نیست چقدر پیر است!!

می دانم از پسر ها ناراحتی

می دانم جرزنی می کنند

بی معرفتند

حرف بد می زنند

بازی بلد نیستند

آن ها تقصیری ندارند

کسی او را مثل تو ناز نکرده

گل سر به موهایش نزده

صورتش را نبوسیده

او به جای بوسه، سیلی خورده است

تا یادش بماند مرد باید قوی باشد

دخترک...

پسرها نمی شکنند

مگر...

به دست دخترکی...

ﺩﺧﺘﺮﮎ...

با اون دستای ظریف و دخترونت پسر رو نوازش کن

نه با زبون تند و خیانت دل مردونشو بشکنی...

بعضی وقتا با همه ی مردونگیش بدجور به نوازش و آغوش تو نیاز داره...

سعید بازدید : 9 نظرات (0)
لباس...شلوار.....همه مشکی...

ادکلن خاصی ک بوی تلخش با سیگار قاطی شده...

 

چایی...قهوه...نسکافه...به هیچ وجه...

 

همیشه در حال آبِ خوردن...

 

ساعت 12 شب به بعد تنهایی ...

 

بعضی شبا ساعت 10 به بعد تنهایی

 

قدم زدن و بی تفاوت قلیون کشیدن...

 

همش در حال فکر کردن...فکر پشت فکر...

 

یه لبخندِ خسته...

 

همیشه و همه جا...گوشه گیر و تنها...

 

پشت چراغ قرمز و خریدن فال...

 

مکالمه های تلفنی در حد 1 دقیقه...

 

بیشتر وقتا خونه...نت...

 

سر قرار بیتفاوت...ریلکس و بدون هیجان و عجله...

 

در برابر خیانت و دروغ یه لبخند خسته و یه نگاه پرحرف...

 

شبا بیدار...روزا خواب...

 

صبونه و نهار یکی...اما شام تکی...

 

همه و همه چی یادگاری(فندک...موبایل...ساعت. ..عطر...دستبند...و....)

 

نشنیدن صدای آمای دوروبرت..

گوش کردن به آهنگای قدیمی...

 

بغل کردنِ بالش...

 

بدون خنده...بدون گریه...

 

این ها یعنی من!!

1من تنها و خسته و بی تفاوت...

منی که دیگه هیچی برام مهم نیس....

هیچ چیز و هیچ کس....

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • 1

     اگه  تو به جای  نویسنده ی وبلاگ بودی  ایدت چیا بود؟؟  چه چیزی کم می کردی از وبلاگ ؟؟ چه چیزی رو به وبلاگ اضافه می کردی ؟؟ یه ذره کارشناسی کن دیگه !!!!!!!!  --- نا کام موندی ؟؟

     از 10 تا  100 چند میدی به این وبلاگ   ؟؟  گفتم این اولین وبلاگم نیست و آخریش هم نخواهد بودبه وبلاگ های  قبلی م هم سری بزن  و منتظر وبلاگ های بعدی هم باش   اینو از من بشنو  من این وبلاگ رو  تو دو روز آماده کردم   بله دو روز    و   اگه حوصله داشته باشم  آپش می کنم  حالا  با چرت و پرت گویی وقتت رو نمی گیرم برو مشغول خوندن باش  ببینم تا کجا میرسی  ببینم میتونی این همه  مطلبی رو که  فقط به خاطر  تو گذاشتم    عوضشو در بیای و بخونی  ؟؟؟ یا  نه ؟؟  فکر نکنم  تو تنبل تر از اونی هستی که من فکرشو می کردم  برو بربو خوش باش  سفر خوش  تو   ایستگاه های بعدی می بینمت 

    آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 5,604
  • کدهای اختصاصی